عشق و عرفان

ساخت وبلاگ

عشق، رسيدن به آزادي است. عشق، يعني آزاد شدن از همه چيز. آزاديي كه بشر، سالها به دنبال آن بوده و برايش هزينه‌ها پرداخته است. آزادي، رهانيده شدن از قيد و بندها است. آزادي، در آزاد شدن وجود است و عشق، آهنگ آزاد شدن است.

عشق، خداي هر موجوديست. با او زيبايي،‌ محبت و عاطفه ... تعريف مي‌شود. عشق، وجوديست، كه هيچ موجودي آنرا رد نمي‌كند، چون عشق، هستي‌بخش وجود است. عشق، عاشق زيبايست، چون در وجود هر زيبايي، وجود او قرار دارد كه عشق را در وجود زنده مي‌كند. زيبايي، حيات بخش عشق است.

زيبايي، از وجود اوست و عشق، فقط از براي اوست. عشق، دنياي زيبايهاست. زيبايي، صورت عشق است و مهر، درون عشق. براي ورود به اين دنيا، بايد عاشق بود. عشق، آنقدر زيباست كه كلام، قادر به بيان آن نيست. با كلام مي‌توان اشكال مختلف عشق را بيان كرد، ‌نه خود آنرا. تنها كلامي مي‌تواند اشكال زيبايش را بيان كند كه خود نيز زيبا و عاشق باشد. عشق، قابل بيان در كلام و كلمه نيست. نمي‌توان با اين كلمه بازي كرد. بايد به آن رسيد، تا تعريف شود. و در رسيدن،‌ عشق، زمان و مكان نمي‌شناسد، هر چند انديشه، محصور زمان و مكان است. اين عشـــق، عجب موجودي است، حتي صحبت كردن يا نوشتن درباه‌اش هم لذت‌آور است.

محراب عشق را از دور ديدن، مانند از قعر دريا، خورشيد را ديدن است. پس بايد حركت كرد و قرار است تا از قعر دريا، به خورشيد تابان برسيم. لذا بايد به سطح آب بيايم، تا وجود او را ببينيم و بتوانيم به او عشق بورزيم. تنها محراب عشق، نقطه شروع عزيمت، در مسير تا به او رسيدن، است. در قعر دريا عقل، موجوديت او را نقص مي‌كند ولي دل، همچنان او را مي‌طلبد. پس عشق او در ما قرار دارد، فقط بايد به حيات برسد.

عشق، در هر وجودي حيات دارد. حتي آنجا كه از بشر، بي‌اختيار انديشه‌اش گرفته مي‌شود، عشق، همچنان به حيات، ادامه مي‌دهد و حياتش، تا رسيدن به معشوقش، ازلي است. اما اين حيات، در درون وجود و براي بقاي عشق است. حيات عشق، حيات عشقي است كه براي رسيدن به او باشد. در رسيدن به وجود، عشق نيز به وجود مي‌رسد، ولي به حيات نمي‌رسد،‌ كه بايد به آن حيات دهيم تا در راه كمال گام نهيم.

عشق، در وجودي كه به خود رسيده باشد، به حيات مي‌رسد. حيات عشق، در زنده كردن و زنده نگاهداشتن عشق است، ‌در اهدا كردن آن، بدون هيچ خواسته‌ايست. اصلاً عشقي كه در دل باشد، نيازش اين است كه بيرون ريخته شود و هستييش، در اهدا كردن و ذاتش، بي‌منّت است.


دسته بندی :
برچسب‌ها: عشق, عرفان, كمال, معشوق عشق و عرفان...
ما را در سایت عشق و عرفان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dinenovin بازدید : 257 تاريخ : جمعه 19 آبان 1396 ساعت: 1:36